از گل برسیدم از چه سخن بگویم؟گفت از عطرم

از شب برسیدم از چه سخن بگویم؟گفت از تاریکی ام

از خورشید برسیدم از چه سخن بگویم؟گفت از گرمایم

از عشق برسیدم از چه سخن بگویم؟گفت از عاشق ببرس

بر سر هر قبری صلیبی اویختن

تا بدانند مرده ای در ان است

بس تو هم بر سر قبرت صلیبی بیاویز

تا همه بدانند قبر تو قبر من است

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی

که این وازه را من تا صبح معنا می کنم  هر شب

باد می خواند

شاخه ها می رقصند

ته ان کوچه تاریک

شاعری می میرد

شعرهایش لای هر دفتر خالی بیداست

و نگاهش تا ابدیت زیباست...